سال بد
سال باد
سال اشک
سال شک
سال روزهای دراز و استقامت های کم
سالی که غرور گدائی کرد
سال پست
سال درد
سال عزا
سال اشک پوری
سال خون مرتضی
سال کبیسه...
چه امید بندم در این زندگانی که در نا امیدی سر آمد جوانی
سر آمد جوانی و ما را نیامد پیام وفایی از این زندگانی
بنالم ز محنت همه روز تا شام بگریم زحسرت همه شام تا روز
تو گویی سپندم بر این آتش طور بسوزم از این آتش آرزو سوز